من کی ام

ادامه مطلباو هم از روند زندگی عادی خارج می شود.فرزندی که با این همه موارد گوناگون بدنیا آمده مرکز توجه زیاد والدین و اطرافیان قرار می گیرد و مسائل و موارد زیادی در این زمینه گریبان والدین را می گیرد قصد ندارم با شرح مفصل گرفتاریها و مسائل مربوط به پرورش یک کودک زیاد گوئی کنم ولی همین قدر عرض می کنم که پیدا شدن یک نفر سوم در زندگی پدر و مادر به میزان زیادی ایشان را از خودشان غافل می کند و ایشان کم کم عادت می کنند که خواسته ها و نیاز های خود را در رده بعدی قرار دهند-تمام اتفاقات دوران رشد و تحصیل فرزند از گذشته تا حال و نگرانی برای آینده- ذهن و فکر والدین را مشغول و درگیر می کند و معمولا والدین فراموش می نمایند که خودشان هم حق زندگی مستقل و جدای از موارد فرزند را هم دارند.بیشتر والدین بر اثر باورهای گوناگون و تحت تاثیر تجربیات دیگران بخصوص پدر و مادران خود- به وجود فرزند- بیش از حد لازم بها داده و تقریبا زندگی خود را وقف پرورش کودک می کنند. و توجه ندارند که اگر ما زندگی خودمان را وقف فرزند بکنیم و او هم همین کار را انجام دهد پس کدام نسل و چه کسی باید زندگی کند.نتیجه آن همه رنج و عذابی که پدران و مادران ما برای رشد و ترقی ما کشیده اند چه می شود؟شما یک خط تولید را در نظر بگیرید که خودش را باز تولید می کندوآنها در انبار نگهداری می شوند. بدون اینکه واقعا به مصرف وکاربرد معینی برسند.خط تولید فقط ساخته می شود تا خط تولید دیگری را بسازد—اعمال بسیاری از والدین به همین صورت است آنها فقط اولاد خود را پرورش می دهند تا او بتواند فرزند خودش را تربیت کند حالا چه کسی باید زندگی کند و از زندگی خود شخصا بهره ببرد مشخص نیست.این عادت پذیرفته شده که پدران و مادران با افتخار و از خود گذشتگی به آن من کی ام...

ادامه مطلبهمین الان هشیار باشید. می توانید بسیاری از نارسائی های احتمالی را بسرعت درک کرده و اشتباهات احتمالی را نیز، تصحیح کنید—ریشه تمام مشکلاتی که در اینده ممکن است. پیش بیاید در وضعیت عادی زندگی و عدم هشیاری در زمان حال اتفاق افتاده است.انسان در مبارزه و گرفتاری مجبور می شود. که درست رفتار کند. تا پیروز شود. حالا اگر به دلائل بروز مشکل- دقت کنیم .متوجه خواهیم شد.که این گرفتاری ناشی از عدم هشیاری ما بوده. که باعث بروز این مسئله شده است.پس در زمان حال هشیار باشیم. ومراقبت کنیم . که در حالت عادی دچار اشتباه نشویم. برای حضور در زمان حال مسائل و موارد زیادی لازم است. و البته موانعی هم وجود دارد. که اکنون به یکی از مهمترین آنها اشاره می کنم. یکی از موانع مهم و واقعی انسان برای حضور وزندگی در حال والد بودن است .یعنی زمانی که ما پدر و یا مادر باشیم به سختی می توانیم در زمان حال حضور پیدا کنیم—معمولا والدین نگران آینده و وضعیت فردای فرزندان خود هستند و دائم با زیر و رو کردن اتفاقات گذشته و تجربیات خود و دیگران بدنبال بهترین گزینه هستند تا با انتخاب آن - فردای بهتری برای فرزندان خود تامین کنند.از زمانی که مادر باردار فرزند می شود نگرانی ها شروع می شود و او با سئوالات خود از مادران با تجربه مراقب است که مشکلی برای جنین پیش نیاید -او به دکتر مراجعه کرده و عکسبرداری می کند و هزار عمل و کار دیگر تا اطمینان پیدا کند که فرزند او به سلامت به دنیا خواهد آمد-در حقیقت در تمام طول بارداری مادر- خودش نیست و افکار و فرضیات گوناگون ذهن او را در اشغال دارد.انواع فرضیات خوب و بد در ذهن او جریان پیدا می کند و از این رهگذر پدر جنین نیز در گیر مسائل مربوط به فرزند آینده شده و او هم از روند زندگی عا من کی ام...

ادامه مطلببا تغییرات مداوم ذخایر ذهنی—می توانیم . بسرعت کنترل زندگی را از ذهن گرفته و با بدست آوردن هشیاری، زمان حال را یافته و زندگی در حال را بدست اوریم—تغییرات مورد نظر را باید به آرامی و اطمینان کافی انجام داده. و از کنار گذاشتن تجربیات نترسیم—ذهن ما زمانی که متوجه شود. در حال از دست دادن کنترل خود بر زندگی ماست. حتما دست به مقاومت زده و تلاش بی وقفه ایی را برای بدست گیری مجدد کنترل، شروع می کند.ذهن با طرح مسائل و تجربیات گذشته ،در اوایل اجازه تغییرات را نمی دهد. و ممکن است. در بیشتر مواقع واقعا بر شما پیروز شده و شما را قانع کند. که تعویض روش و رفتار غیر ممکن است. و همین افکار شما، که ناشی از انواع تجربیات است مناسب تر است.در اینجا این اراده شماست که باید ذهن را آرام کرده و حتی او را فریب دهد.ما می توانیم با قصد خود، تا میزان قابل قبولی کنترل رااز ذهن خود بگیریم. واگر شانس داشته باشیم. می توانیم روشنی و زیبائی زندگی در زمان حال را درک کنیم—برای دریافت زمان حال و زندگی در آن، تلاش هوشمندانه و مستمر لازم است—تجربیات شما و یا دیگران، قادر به دریافت مسائل حال و آینده نیست. و این شما هستید . که با تکیه به تجربیات خود بطور دائم زندگی حال خود را همرنگ تجربیات و گذشته خود و دیگران می کنید—هیچ تجربه ایی دوبار تکرار نمی شود. و اگر برای همسان سازی اتفاقات زمان حال، با زمان گذشته ،شما کوشش نکنید. متوجه تفاوت ها خواهید شد. و بعد از گذشت زمان کمی-- شیرینی زندگی در زمان حال را درک خواهید کرد—یکی از قدمهای اولیه در راه بدست آوردن توان زندگی در زمان حال، گوش ندادن به خاطرات و اتفاقات گذشته خودتان و دیگران است.باید عنایت کنید. و بدانید. مبهم بودن آینده و ترس از اتفاقاتی که ممکن است در آین من کی ام...

ادامه مطلبلازم است. روزانه نسبت به پالایش افکار و اندیشه های خود کار کنیم. و به رشد و تعالی خود از هر نظر دقت و مراقبت نمائیم—این عادی و طبیعی هست. که همراه با دستیابی به اندیشه های نو، افکار و اندیشه های گذشته را یکسر بدست فراموشی بسپاریم—این فرایند روزانه و تمرین می تواند جلوی بسیاری از ناراحتی های روحی و روانی را بگیرد. و همیشه حس تازگی و نوئی را در انسان، بصورت شاداب نگه دارد—باید دقت لازم بعمل آوریم. که از هر نوع تکرار ذکر و اوراد و اعمال یکسان فاصله بگیریم. و با نو آوری در دانسته ها، از شر دانسته گی های گذشته خلاص شویم—هرنوع مماشات و کنار آمدن با دانسته های کهنه- ما را به تکرار و عدم بازنگری افکار و اندیشه ها، عادت می دهد—پیش خود باید به این اعتماد برسیم. که می توانیم روزانه حتی یک مورد عادی از افکار و رفتار خود را تغییر دهیم –حرکت سخت و مشکل، بطرف تغییرات را مناسب نمی دانم. ولی همین قدر آهسته و راحت که به خودمان توجه داریم. و افکار گذشته را حذف می کنیم. بسیار کارساز و درست است—سیر زندگی بطرف فرسودگی و پیری، با نگهداری دانسته های گذشته، سریعتر و بیشتر می شود. و مهم است که بدانیم تشخیص افکار و رفتار گذشته نیاز به هشیاری مناسب دارد. و سرگرم شدن با تجربیات و انتخاب موارد از میان تجربیات گذشته نمی تواند. تاثیر زیادی برما داشته باشد—همه روزه لازمست بدنبال افکار ملایم وعادی جدید باشیم. و این را وظیفه خود بدانیم—آموختن حتی روزی یک جمله و یا کلام جدید. و رهائی از یک فکر قدیمی و رهائی از یک دانسته گی-- موفقیت مهمی خواهد بود.تغییراتی که ما در افکار ساده خود، خواهیم داد. در اوایل کمی مشکل و شاید خنده دار بنظر برسد. ولی زمانی که به این تغییرات توجه کرده و قبول کنیم. متوجه شیرینی و من کی ام...

ادامه مطلبو دائم بدنبال موفقیت و لذت و راحتی و آرامش ---خود –هستند.در این حالت نیز، شخص بدنبال ناکامی از بسیاری بابت ها زندگی سخت و تلخی را تجربه خواهد کرد.سئوال اینست.آیا می دانیم منظورمان از خودچیست؟منظورمن از—خود-عبارتست از پندار،خاطره،نتیجه،تجربه،اشکال مختلف تصمیماتی که می توان نام برد.و آنها که نمی توان نام برد،کوشش خود آگاه برای تداوم—خود آگاه با نبودن خاطرات گرد آوری شده توسط نا خودآگاه،آنچه مربوط به گروه،نژاد ،قبیله و تمامی این نوع گروههاست. چه در بیرون در عمل منعکس شده باشد و چه بصورت معنوی به عنوان پرهیزکاری،کوشش برای همه اینها را ---خود-- می گوئیم.البته رقابت و میل به بودن را هم شامل می شود.کل فرایند ---خود---است باید توجه کنیم که—خود-- تجزیه کننده است---خود---محصور کننده است. فعالیت هایش هر قدر هم نجیبانه باشند،جدا سازنده و منزوی کننده است.انسان بر اساس مقتضیات سن و دانش و محیط و اجتماع و آنچه تجربه کرده، به اشکال مختلفی از نظر فکری و رفتاری در می اید—اگر با دقت به گذشته های خود توجه کنیم بسیاری از گفتارها و کردارهای خودمان را نمی پسندیم. و همچنان در هر سنی که هستیم بدنبال تعالی و ترقی و رشد باورها و افکار و رفتار خود هستیم-هر چه که سن انسان بیشتر می شود توانائی های او برای تغییر کاهش می یابد و کار تا آنجا پیش میرود که دیگر توان هیچگونه تغییری در انسان مشاهده نمی شود. و این جزم اندیشی در بسیاری از موارد موجب انزوا و تنهائی شخص می شود. و او بین لزوم، به تغییر و ناتوانی از پذیرش هر نوع تغییری، می ماند—حالا کسانی که نیرو و توان تغییر در خود می بینند. باید بسرعت با جمع آوری اطلاعات لازم، نسبت به تغییرات مورد نیاز اقدام کنند. و طبیعی هست. اگر بتوانیم هر چه که مربوط به من کی ام...

ادامه مطلبغافل از اینکه تداوم این--- خود –بصورتی که ناگزیر هستند در هر اتفاقی ،بدی و ناهنجاری کشف کنند. و زندگی را تلخ کنند. لطمه بزرگ و خطرناکی به—خود—شان می زند---زندگی که سرشار از اعتراض و نارضایتی و صرفا بر مبنای اظهار وجود و تداوم—خود---باشد ذره ایی آرامش و قرار و پیشرفت نخواهد داشت. کسی که خود گاو بین شده و در نتیجه دیگران را به گاو در کشتارگاه تشبیه میکند ناچار است . برای این که گاو ساکتی نباشد دائم ماغ بکشد. و به همین دلیل، شدیدا بدنبال نارسائی ها و ناراحتی ها و اشکالات است. تا در تداوم---خود –کوتاهی نکرده باشد ،لذامجبور است دائم ماغ بکشد—این وضعیت او را کلا از زندگی عادی، جدا کرده و همواره با شکست مواجه خواهد کرد. تا جائی که ممکن است داوطلبانه در حال ماغ کشیدن---خود---را تسلیم سلاخ زمانه کرده، که در نتیجه یا افسرده می شود. و یا خودکشی می کند-رهائی از-خود—کار آسانی نخواهد بود بخصوص که بیشتر مردم حتی لحظه ایی به این فکر نمی کنند. که لازم است ---خود—شان را بشناسند—خود—شناسی با هیچ کتاب و مقاله و درس و تذکری حاصل نمی شود—زیرا ممکن است انسان در راه ---خود---شناسی منحرف شده و -خود-بین شود.خودبینی مهلک تر از وضعیت قبلی است. و کسانی که اسیر خود بینی هستند. در حقیقت هیچ خدائی را بنده نخواهند بود..بسیاری –خود-- را مرکز جهان هستی تصور میکنند. و دائم بدنبال موفقیت و لذت و راحتی و آرامش ---خود –هستند.در این حالت نیز، ....ادامه دارد من کی ام...

ادامه مطلببا پیدا کردن و کمک به زندگی روشنفکران به آنها خط می دادند تا داستانهای عجیب و ترسناک و تقریبا عاقلانه را بنویسند و اوضاع مردم و حاکمان را بد و ناجور نشان دهند در ایران نمود قابل لمس این سیاست اشعار خوانندگانی مانند داریوش و فرهاد و فریدون فروغی بود که مردم را در ته بن بست ها و اوضاع ناجور قرار می دادند و فیلمهائی مانند گوزنها و اشعار و کتابهای غلامحسین ساعدی-صمد بهرنگی -براهنی و جلال آل احمد و... از این نمونه موارد است که نتیجه آن بروز فاجعه 57شد.این سیاه گوئی و سیاه فکری و سیاه نمائی مدتهای طولانی نشانگر روشنفکری افراد بود که مردم فکر می کردند هرچه سیاه تر و وحشتناکتر از وضعیت مردم و اوضاع زمانه بگویند به معنای فهم بالای آنها و انسان بودنشان هست. و اگر کسی با آنها هم صدائی و هم فکری نمی کرد. انواع توهین های روشنفکرانه را نصیب او می کردند. که معروف ترینش گاوها در کشتارگاه است—برای این که اذهان و افکار مردم را از آرامش خارج کنند معروف کرده بودند که در کشتارگاه ها، گاوها به کشتار گاو قبلی عکس العمل نشان نمی دهند و همین است که تمام گاوها کشته خواهند شد. و این توهین روشنفکرانه و زشت را بسیار هم معروف کردند. تا احساسات مردم را تحریک کرده و کسانی که اعتراض به اتفاقات ندارند، را گاو در کشتارگاه بگویند—این مسئله دستاویزی شده است که بعضی از مردم برای این که---خود—را نشان دهند و یا از ---خود ---محافظت نمایند آنها هم، این داستان سخیف را با جا و نابجا استفاده می کردند. و اصولا رضایت از وضعیت موجود را، ناپسند و بد جلوه می دهند—غافل از اینکه تداوم این--- خود –ادامه دارد من کی ام...

ادامه مطلبمشکل جائی بیشتر نمایان می شود که –خود—دارای ثروت و استعداد های معنوی نیست ولی به همان اندازه طالب تداوم—خود ---است .این افراد معمولا با ناامیدی به دنبال روزنه ایی می گردند که ---خود ---را مطرح کرده و بطور موقت هم که شده زمان بیشتری در اذهان دیگران و یاد ایشان بمانند-قبل از پیروز انقلاب بلشویکی روسیه رفت و آمد کشاورزان و مردم عادی بین شهرها و ایالات ممنوع بوده و باید مجوز از ارباب منطقه کسب می کردند تا بتوانند فرضا از این ولایت به ولایت دیگر بروند—این صدور مجوز در مورد جوانان که نیروی کار بودند بسیار سختگیرانه بود و معمولا به جوانان اجازه تردد داده نمی شد ولی پیرمردان از کار افتاده راحت تر می توانستنداین جواز را بگیرند و لذا پیر مردان به بهانه زیارت اماکن مقدس و یا دیدار فرزندان و نوادگانشان با جواز عبور به مسافرت می رفتند—بخاطر همین سختگیریها و مقررات سفت و سخت جریان اخبار و اتفاقات به سختی از یک ولایت به ولایت دیگر می رسید .پیر مردان زائر که در طی سفر خود به شهرستانهای کوچک و دهات می رسیدند به شدت مورد سئوال قرار می گرفتند و مردم جهت اطلاع از اتفاقات ولایات همسایه از ایشان سئوالات گوناگون می کردند و این پیر مردان هم به اقتضای سن و سال و اینکه هیچ مانعی در گفتارشان وجود نداشت که راست و دروغ مطلب را نشان دهد بیشتر افسانه سرائی می کردند و اتفاقا ت ولایت خودشان را به اضافه اتفاقات ولایات همسایه را که در طول عمر شنیده بودند با بزرگنمائی و دستکاریهای زیاد برای شنوندگان بیان می کردند—انقلابیان روسیه که از این موضوع مطلع بودند شروع کردند از این پیر مردها استفاده کردن و برایشان داستانهای وحشتناک از قتل و غارت و نامردی ها و حق خوریها و ظلم و ستم اربابان و حاکمان درست می کردن من کی ام...

ادامه مطلبدر بند بودن وماندن مورد نظر هیچ جانداری نیست. اما تحمل بعضی از قفس ها برای رسیدن به لحظه آزادی توصیه می شود—پس قیمتها و وضعیت اقتصادی همین الان تا اول جهان را از ذهن خود بیرون بریزید. و با هشیاری مراقب سلامت و هستی خود باشید. و حتما با ذهن خالی و مرتب مسائل زیاد زندگی راحت تر تشخیص داده می شوند. و راه حل منطقی بهتری پیش روی ما خواهد آمد.***یکی از اشغالگران بی رحم و جاگیر در ذهن ما ،خودمان هستیم—بله موضوع---خود---بیشترین دغدغه ذهن بوده و دائم سرگرم بررسی موجودیت –خود-- و راه باقی ماندن در جهان است—خود-- باعث وسوسه های گوناگون بوده و علاوه بر دوست داشتن، بسیار هم حسود و ترسو هست—کوچکترین عاملی که موجودیت –خود-- را با خطر مواجه کند بیشترین عکس العمل را پدید می اورد -خود-- بسیاری از فرصت های گرانبها را فدای تداوم می کند. و برای ادامه یافتن دست به دامان انواع طرفندها و فریبها می شود. و بنوعی –خود-- از هر قضاوت و بررسی و سبک و سنگین شدن، فراری است. و کلا هیچ موضوعی را به اندازه موجودیت با اهمیت نمی داند---خود---در اشخاص مختلف با هردانش و بینش وجود مشخص و مهمی دارد. و بسته به توانائی مادی و معنوی افراد دارای جلوه های گوناگونی در زمینه اخلاق-وجود و رفتار و پایداری است—افراد زیادی بدون اینکه بخواهند و یا توجه کنند در راه تقویت وجودی ---خود--- تا بی نهایت تلاش می کنند .بعضی از افراد که متمکن هستند برای ادامه –خود---ممکن است بناها و ساختمانها و ابنیه خیریه از قبیل بیمارستان و خوابگاه و غیره بسازند—آنها از اینکه نام –خود-- را بر بالای یک ساختمان ببینند راضی هستند و بسیاری هم –خود-- را با گمنامی تداوم می بخشند و زیاد درگیر نشان دادن نام –خود-- نیستند ولی در پنهان قلب –خود-- همین من کی ام...